سلام دوست خوبم!

می‌خواهم سؤالاتی از تو بپرسم که شاید کمی به نظرت عجیب باشد. می‌خواهم سؤال کنم که چقدر خودت را می‌شناسی؟ آیا تا به حال به خودت فکر کرده‌ای؟ چقدر با نیازها و احساساتت آشنا هستی؟

شاید بگویی وقتی این همه موضوع و اتّفاق و انسان در دنیا وجود دارد، چرا باید به خودم فکر کنم؟ چه لزومی دارد این کار را انجام بدهم؟

تصوّر کن هوا خیلی گرم است. با دوستانت فوتبال بازی کرده‌ای و تشنه شده‌ای. تشنگی‌ات را چگونه برطرف می‌کنی؟

یا اینکه زمستان است و برای رفتن به مدرسه حاضر شده‌ای، همین که پایت را از خانه بیرون می‌گذاری، می‌بینی هوا خیلی سرد است، چه می‌کنی؟

حالا تصوّر کن شرایط کمی متفاوت شود؛ مثلاً بیمار شوی و پزشک بگوید باید برای چند روزی داروها و غذاهای خاصّی مصرف کنی. حتماً به توصیه‌های دکتر عمل می‌کنی. درست است؟ چرا؟

بدن ما نیازهای مختلفی دارد: گرسنگی، تشنگی و...

این‌ها به ما می‌گویند که باید به بدن‌مان توجّه کنیم و نیازهایش را برطرف نماییم. آب، هوا، غذا و خواب می‌توانند برخی نیازهای ما را برطرف کنند؛ امّا ما نیازهای دیگری هم داریم که برطرف کردن آن‌ها کمک می‌کنند تا سالم باشیم و زندگی بهتری را تجربه کنیم.

 آبراهام مازلو روان‌شناس معروفی است که روی تعداد زیادی از انسان‌های موفّق تحقیق و نیازهای اساسی همه‌ی انسان‌ها را این طور طبقه‌بندی کرده است:


1. نیازهای جسمی: گرسنگی، تشنگی، خواب و...

2. نیازهای امنیّتی: یعنی همه‌ی ما انسان‌ها به امنیّت و دورکردن خطر نیاز داریم.

3. نیازهای اجتماعی: یعنی ما انسان‌ها اجتماعی هستیم و به محبّت و دوستی نیاز داریم.

4. نیاز‌های احترامی: یعنی انسان‌ها به احترام و پذیرش از سوی اطرافیان نیاز دارند.

5. نیاز‌های خودشکوفایی: یعنی ما نیاز داریم استعدادهای خود را شکوفا کنیم. همه‌ی ما وقتی به استعداد و علایق‌مان دست پیدا کنیم، شادتر و موفّق‌تر خواهیم بود.

حالا صحنه‌ی دیگری را تصوّر کن: شب در خواب راحتی هستی و یک‌دفعه صدای وحشتناکی توی خانه می‌پیچد؛ پنجره‌ها باز و بسته می‌شوند و از خواب می‌پری. چه احساسی پیدا می‌کنی؟

یا اینکه در خانه نشسته‌ای و حوصله‌ات حسابی سررفته. یک‌دفعه صمیمی‌ترین دوستت تماس می‌گیرد و پیشنهاد می‌دهد به خانه‌ی‌شان بروی و با هم باشید. چه احساسی پیدا می‌کنی؟

همه‌ی ما انسان‌ها احساسات و هیجانات مختلفی را تجربه می‌کنیم: ترس، خوش‌حالی، اضطراب، عصبانیّت، غم و... این خیلی خوب است که ما احساسات و هیجانات خودمان و حتّی دیگران را بشناسیم و واکنش مناسبی داشته باشیم؛ مثلاً اگر قرار هست جلوی هم‌کلاسی‌های‌تان درباره‌ی موضوعی صحبت کنید و حدس می‌زنید ممکن است مضطرب شوید، آن وقت با شناختی که از خود دارید، می‌توانید به خوبی از قبل، برای کنترل اضطراب خود نقشه بکشید.

یکی از مهارت‌های مهمّ زندگی، خودشناسی است. اینکه ما خودمان، نیازهای‌مان، احساسات و هیجانات‌مان، نقاط قوّت و ضعف‌مان، اخلّاقیات‌مان و هر آنچه مربوط به خودمان است را به خوبی بشناسیم. فکر می‌کنید چرا خودشناسی مهم است؟

خودشناسی باعث می‌شود عادت‌هایی که ناسالم و بی‌فایده هستند، رفتارهایی که مشکل آفرین‌اند و بداخلاقی‌ها و ایرادات ما، برای‌مان آشکار شوند. آن وقت می‌توانیم دست به اصلاح بزنیم و درست‌تر رفتار کنیم. اگر مهارت خودشناسی را در خودمان تقویت کنیم، می‌توانیم تصمیمات بهتر و درست‌تری برای زندگی و آیندهیمان بگیریم. حضرت علی (ع) می‌فرمایند: «کسی که خودش را نشناسد، خدایش را نشناخته است.»

گاه لازم است به خودمان فکر کنیم؛ حتّی می‌توانیم قلم و کاغذی داشته باشیم و از خود سؤال‌هایی بکنیم و پاسخ آن‌ها را برای خودمان یادداشت کنیم. آیا تا به حال این کار را انجام داده‌ای؟ می‌توانی به این سؤال‌ها که درباره‌ی خودت هست، به راحتی پاسخ دهی؟

من کی هستم؟

چه شکلی‌ام؟ چاق یا لاغر؟ قد کوتاه یا قد بلند؟

چه ویژگی‌های جسمی و ظاهری‌ای دارم؟

 آیا ویژگی‌های ظاهری‌ام را هر چه که هست دوست دارم؟

علاوه بر ویژگی‌های ظاهری به پاسخ این سؤال‌ها فکر کنید.

من چه ویژگی‌های اخلاقی بارزی دارم؟

کدام ویژگی‌ها و نقاط قوّتی در من وجود دارد که خودم و اطرافیانم آن را دوست داریم؟

چه نقاط ضعفی دارم؟

چطور می‌توانم این نقطه‌ضعف‌ها را در خودم از بین ببرم؟

پاسخ این سؤالات را یادداشت کن و آن وقت ببین دلت می‌خواهد چه تغییراتی در خودت ایجاد کنی و چگونه؟ حتماً پاسخ‌های جالبی برای سؤالاتت پیدا خواهی کرد.


منبع: مجله باران